سیب زمینی بخریم ،
ماشین دربست بگیریم تا شهرک صنعتی ساوه ببریم ،
بدیم کارخونه مزمز برامون چیپس درست کنه ،
بریزه تو دستمون بیاریم ...
خیلی ارزون تر درمیاد از اینی که میفروشه
تازه هواشم کمتره ...



تاريخ : جمعه 5 ارديبهشت 1393 | 19:23 | نویسنده : مهدیه مهدوی |
 ﺍﯾﺮﺍﻧﺴﻞ ، ﺳﺎﻋﺖ 7 ﺻﺒﺢ :
ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ 500 ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺧﻮﺩﺭﻭﯼ ﺑﯽ ﺍﻡ ﻭ ﺑﺎﺷﯿﺪ
.
ﺍﯾﺮﺍﻧﺴﻞ ، ﺳﺎﻋﺖ 2 ﻇﻬﺮ :
ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ 250 ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﯿﻢ ﻣﺤﺒﻮﺑﺘﺎﻥ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﮐﻨﯿﺪ
.
ﺍﯾﺮﺍﻧﺴﻞ ، ﺳﺎﻋﺖ 12 ﺷﺐ :
ﺷﻤﺎ ﯾﮏ ﺁﻫﻨﮓ ﭘﯿﺸﻮﺍﺯ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺷﺪﯾﺪ .
ﻫﻨﻮﺯ ﺩﯾﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﻗﺮﻋﻪ ﮐﺸﯽ . ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ 100 ﺗﻮﻣﺎﻥ
.
ﺍﯾﺮﺍﻧﺴﻞ ، ﺳﺎﻋﺖ 4 ﺻﺒﺢ :
ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﺑﺮﻓـــــــــﺮﺯ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﭘﺲ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ 5000 ﺗﻮﻣﻨﯽ
ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﭼﯿﮑﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺭ ﮐﻨﯽ؟


تاريخ : جمعه 5 ارديبهشت 1393 | 19:21 | نویسنده : مهدیه مهدوی |



تاريخ : دو شنبه 21 بهمن 1392 | 13:13 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

یه روز یه لره...

.

.

یه لره میشه شهید بهنام محمدی,اولین نوجوان 13ساله شهید راه وطن.

یه لره میشه اریو برزن,فرمانده ارتش داریوش.

یه لره میشه سردار بی بی مریم بختیاری،فرمانده سپاه بختیاری.

یه لره میشه دکتر عبدالحسین زرین کوب

یه لره هم میشه دکتر ملک حسینی،تنها پزشک پیوند کبد تو آسیا.

یه لره میشه بانو قدم خیر،رهبر مبارزان عشایر در مقابل انگلیس.

یه لره میشه مهرداد اوستا,نویسنده و شاعر معروف.

یه لره هم میشه مسعود بختیاری،که صدای مخملینش تا عرش می رسه.

یه لره میشه محسن رضایی،هشت سال دفاع از ایران رو رهبری می کنه.

یه لره میشه کریم خان زند.

یه لره میشه حسین پناهی،که تا ابد تو خاطر هممون زنده می مونه.

یه لره میشه بابا طاهر.

یه لره میشه علیمردان خان،که به ارتش رضا خان میگه هر عقابی بخواد از آسمون ایران عبور کنه باید پرهاش رو باج بده.

یه لره میشه پروفسور موسیوند،و قلب مصنوعی رو اختراع می کنه.

یه لره هم میشهد قیصر امین پور.

یه لره میشه سردار اسعد بختیاری،فاتح تهران.

یه لره میشه آیت الله بروجردی.

یه لره میشه پروفسور کرم زاده،استاد جهانی ریاضی.

یه لره میشه احسان کامرانی،استاد دانشگاه هاروارد و مخترع قرنیه مصنوعی چشم.

یه لره میشه پروفسور باهر،مغز سوم فیزیک جهان.

یه لره میشه پروفسور جعفر شهیدی.

و...

یه روز همه اینا میشن سوژه خنده هموطن های خودشون...

به امید روزی که یاد بگیریم به همدیگه تو هرنوع پوشش و قومیت و مذهبی احترام بذاریم.



تاريخ : سه شنبه 15 بهمن 1392 | 13:31 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

دیگه دلم نه پول می خواد نه آغوش نه مهمونی نه حتی آینده...

دلم بچگیمو می خواد...

پاهای شنی،دستای کاکائویی...

دلم می خواد وقتی بلال می خورم کل صورتم زغالی شه...

100بار یه سرسره ی یه متری رو بالا برم  و بازم خسته نشم...

چایی رو با 10تا قند بخورم...

بستنی و لواشک و پفک رو باهم بخورم...

سر چیزای مسخره انقد بخندم که بیفتم کف اتاق...

دلم می خواد مثل بچگیا بوی سیگار حالمو بد کنه...

آدامس بچسبونم زیر میز کلاسا...

عیدیامو بریزم تو قلک...

دلم می خواد وقتی گریه می کنم مادرم اشکامو پاک کنه نه پیرهن تنم...

میخوام شبا تو خواب غلت بزنم به جای اینکه حرف بزنم...

1000 تومن تو جیبم باشه اما دلم خوش باشه...

از درخت برم بالا...

غروبای بعضی روزا منتظر آنشرلی باشم فقط...

ولم کنی تا صبح توی شهربازی بمونم...

مادرم که نماز می خونه برم جلوش انقد ادا دربیارم تا نمازشو بشکنه و بعدش فرار کنم...

بزرگترین اشتباهم این بود که آرزو کردم بزرگ شم...

دنیای آدم بزرگا خیلی سرد و تنهاست...



تاريخ : دو شنبه 7 بهمن 1392 | 11:13 | نویسنده : مهدیه مهدوی |



تاريخ : جمعه 13 دی 1392 | 14:0 | نویسنده : مهدیه مهدوی |



تاريخ : جمعه 13 دی 1392 | 13:14 | نویسنده : مهدیه مهدوی |



تاريخ : چهار شنبه 4 دی 1392 | 22:9 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

*عاقا با دوستم رفتم سوپر مارکت دوستم به فروشنده گفت:
عاقا ببخشید شامپو با طعم سیر دارید ؟

 

 

*تلفظ صحیح چهارمین روز هفته کدام است ؟
چارشنبه؟
چاهارشنبه؟
چهارشنبه؟
هیچکدوم نیست عزیزم، سه شنبه صحیح است
حتما دانشجو هم هستی

 

 

*زنگ زدم ۱۱۵، میگه آمبولانس میخواین قربان؟
پـَـــ نــه پـَـــ یه پلیس ۱۱۰ میخوام ، بقیش هم آدامس بدین

 

 

*دختری به ارتفاع ۱متر و ۲۰سانتیمتر در رستورانی کار میکند ،
روزی رستوران مورد حمله افراد مسلح قرار میگیرد
و فرد مسلحی به ارتفاع ۱متر و ۷۵سانتی متر
گلوله ای را با تفنگ کالیبر ۴۵ مستقیما به سوی دختر شلیک میکند ؛
اگر سرعت گلوله حدود ۹۰متر بر ثانیه باشد ،
حداقل ارتفاع کلیپس چقدر باشد تا گلوله به دختر اثابت نکند ؟
(g~10 و از اصطحکاک بین گلوله و کیلیپس صرف نظر کنید)
۱- ۱۰متر
۲- ۲۰۰متر
۳- ۳۰۰متر
۴- مسئله ناقص است چون به ارتفاع پاشنه کفش نیز نیاز داریم !
“سراسری ریاضی ۹۲″

 

 

*باید روی بسته های خوراکی، جای اینکه بنویسن
“از اینجا باز شود”
بنویسن :‌ ” اگه تونستی از اینجا باز کن ! ”

 

 

*یه پسر ۱۲ ساله پست گذاشته:
امروز دستِ عشقم را در دستِ دیگری دیدم…
از عشق متنفرم و دیگر عاشق نمیشوم
کسی میدونه دسته ی پلی استیشن این بچه کجاست ؟!

 

 

 



تاريخ : یک شنبه 1 دی 1392 | 20:40 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

 

 



تاريخ : شنبه 23 آذر 1392 | 12:42 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

مگسی را کشتم

 

نه به این جرم که حیوان پلیدی است، بد است

 

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

 

طفل معصوم به دور سر من میچرخید،

 

به خیالش قندم

 

یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به این حد گندم!!!

 

ای دو صد نور به قبرش بارد؛

 

مگس خوبی بود…

 

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد،

 

مگسی را کشتم …!

 

 



تاريخ : جمعه 22 آذر 1392 | 16:15 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

این شعرو حمید مصدق گفته :

 

تو به من خندیدی و نمی دانستی


من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تو دید

غضب آلود به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

و تو رفتی و هنوز،

سالهاست که در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو

تکرار کنان می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت...

 

جوابی که فروغ فرخزاد به این شعر داده:

توی ادامه مطلب حتما بخونین،فوق العادس...



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 22 آذر 1392 | 15:39 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

 

مراحل 5 ساعت درس خواندن دانشجو در خوابگاه:

1 ساعت با خودکار بازی کردن و یاد گرفتن نحوه ساخت آن.

1 ساعت خیره شدن به گل های فرش و پی بردن به ظرافت آن.

1 ساعت درد و دل کردن با مورچه کنار کتاب.

2 ساعت نگاه کردن به جلد کتاب و عکسهای داخل آن برای دریافتن موضوع.

روزمون مبارک...

 

 



تاريخ : جمعه 15 آذر 1392 | 22:17 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

آری از پشت کوه آمده ام!!!

من چه میدانستم اینور کوه باید برای ثروت حرام خورد

برای عشق خیانت کرد

برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد

برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند

وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم

می گویند از پشت کوه آمده

ترجیح می دهم به پشت کوه برگردم

و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان از دست گرگ باشد!!

تا اینکه اینور کوه باشم و گرگ....

 



تاريخ : سه شنبه 5 آذر 1392 | 10:9 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

ادامه مطلب رو از دست ندینخنده



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 25 آبان 1392 | 12:9 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

 

راست گفته اند عالم از چهار عنصر تشکیل شده : آب ، آتش ، خاک ، هوا

 

آبی که از تو دریغ کردند

 

آتشی که در خیمه گاهت افتاد

 

 خاکی که شد سجده گاه و طبیب دردها

 

و هوایی که عمری ست افتاده در دل ها …

 

ایام سوگواری تسلیت باد.

 



تاريخ : سه شنبه 21 آبان 1392 | 12:0 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

مرد رفتگر آرزو داشت برای یکبار هم که شده موقع شام با تمامی خانواده اش دور سفره کوچکشان باشد و با هم غذا بخورند.

او بیشتر وقت ها دیر به خانه میرسید و فرزندانش غذای خود را خورده بودند.

هر شب از راه نرسیده به حمام کوچکی که در گوشه حیاط خانه بود میرفت و خستگی و عرق کار طاقت فرسای روزانه را از تن می شست .

تنها هم سفره او همسرش بود که در جواب چون و چرای مرد رفته گر ، خستگی و مدرسه فردای بچه ها و اینجور چیزها را بهانه می کرد

و همین بود که آرزوی او هنوز دست نیافتنی می نمود .

 یک شب شانس آورد و یکی از ماشین های شهرداری او را تا نزدیک خانه شان رساند

و او با یک جعبه شیرینی و چند تا پاکت میوه قبل از چیدن سفره شام به خانه رسید .

وقتی پدر سر سفره نشست فرزندان هر یک به بهانه ای با پدر شام نخوردند .

دلش بدجوری شکست وقتی نیمه شب با صدای غذا خوردن یواشکی بچه ها

از خواب بیدار شد و گفتگوی آنها را از آشپزخانه شنید :

« چقدر امشب گشنگی کشیدیم ! بدشانسی بابا زود اومد خونه .

با اون دستاش که از صبح تا شب توی آشغالهای مردمه .

آدم حالش بهم میخوره باهاش غذا بخوره »



تاريخ : سه شنبه 21 آبان 1392 | 11:56 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

ساعت آخر بود،

 دخترک گوشه کلاس تنها و آرام نشسته و به چهره مهربان معلم ؛چشم دوخته.

یکی از بچه ها می خواهد چیزی بخورد که معلم می فهمد.

با مهربانی می گوید : بچّه هازنگ آخره!

اگه سر کلاس چیزی بخورین نمی تونین توی خونه غذای خوشمزه مامانتون رو بخورین!

چند نفر با خنده و شوخی می گویند اگه غذا نداشتیم چی؟

دخترک در گوشه کلاس آرام زمزمه می کند: اگه مامان نداشتیم چی ... ؟!!!

 



تاريخ : چهار شنبه 1 آبان 1392 | 22:37 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

 



تاريخ : چهار شنبه 17 مهر 1392 | 23:2 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

ترسناک ترین جمله در زمان کودکی :وایسا برسیم خونه...

اصلا یه وضعی!!!! ینى تا برسیم خونه ١٠٠ بار آرزوى مرگ میكردیم !!!!

یه بار تو ماشین خودمو زدم به خواب ،

 

 

وقتى رسیدیم خونه ، بابام یه طورى كه من بشنوم به مادرم گفت :

 

 

حیف كه خوابه وگرنه ادبش میكردم حالام عیب نداره فردا صبح كه بالاخره بیدار میشه!!!

 

نشون به این نشون كه فرداش تا ساعت ٥ عصر تو تخت غلت میزدم ینى من خوابم :)))))))))



تاريخ : چهار شنبه 17 مهر 1392 | 22:39 | نویسنده : مهدیه مهدوی |



تاريخ : پنج شنبه 11 مهر 1392 | 14:5 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

تو مغازه یه پسر بچه کوچولو 5-6ساله رو دیدم که همینجوری داشت گریه می کرد و به مامانش می گفت من از اون لواشک بزرگ ها میخوام.

مامانش هم بهش توجه نمی کرد و می گفت کوفت بخوری...

این صحنه رو که دیدم به چشم های معصوم پسر بچه که پر از اشک شده بود نگاه کردم و یه لبخند ریز و مجلسی زدم و لواشک رو برداشتم و رفتم پولش رو به مغازه دار دادم،

برگشتم پیش پسره که خوشحال شده بود و با لبخند همیشگیم بسته لواشک رو باز کردم و دستمو دراز کردم سمت پسره و آشغالش رو دادم دستش و گفتم دلت بسوزه من لواشک دارمزبان درازی

و با چنان ملچ ملوچی شروع کردم لواشک رو لیس زدن که بچه طفلک از گریه کبود شد و جان به جان آفرین,هزار و سیصد آفرین داشت تسلیم می کرد؛

که یهو مامانش 2 تا با کیف زد تو سرم و گفت آشغال عوضی مگه مرض داری اشک بچمو در میاری؟!!

و رفت بوسش کرد و براش لواشک خرید...

کوچولو!درسته زیاد گریه کردی و من از مامانت کتک خوردم ولی تنها راهی که به ذهنم رسید کمکت کنم همین بود،منو ببخش.

باشد که کمی بیندیشیم!!!!!!!!!!!!

و من الله توفیق،ماماااااااااااااااااااان!تسبیح من کو؟؟!!خنده



تاريخ : پنج شنبه 11 مهر 1392 | 13:47 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس

خاموش کن صدارا، نقاره می زند طوس

آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان

جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس

آنجا که خادمینش از روی زائرینش

گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس

خورشید آسمان ها در پیش گنبد او

رنگی ندارد آری چیزی شبیه فانوس

رویای ناتمامم ساعات در حرم بود

باقی عمر اما افسوس بود و کابوس

وقتی رسیدی آنجا در آن حریم زیبا

زانو بزن به پای بیدار خفته در طوس

*****

عید همگی مبارک



تاريخ : سه شنبه 26 شهريور 1392 | 13:18 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

انا لله و انا الی   المدرسه و الدانشگاه راجعون...

 

بازگشت همه بسوی مدرسه و دانشگاه است...

 

بانهایت تاسف و تأثر پایان سه ماه عشق و حال

 

و صفا و خواب لذت بخش صبح

 

و آغاز نه ماه زجر و بدبختی و امتحان و...

 

پیشاپیش بر شما دانش آموز و دانشجوی عزیز تسلیت!!



تاريخ : سه شنبه 26 شهريور 1392 | 13:8 | نویسنده : مهدیه مهدوی |



تاريخ : یک شنبه 17 شهريور 1392 | 23:56 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

این پسربچه سگش را به گردش برده بود

که ناگهان پایش داخل یک چاله کوچک آب رفت

و همین امر باعث علاقمندی کودک به چاله آب شد

چرا که آب داخل آن به بیرون می پاشید!!



تاريخ : دو شنبه 11 شهريور 1392 | 23:1 | نویسنده : مهدیه مهدوی |



تاريخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392 | 15:14 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

یعنی میشه یه روزی کشور چین یخچالی درست کنه

که USB خور باشه که نصبش کنیم به کامپیوتر

و بریم تواینترنت از طریق گوگل

هر غذایی که دوست داریم SEARCH کنیم و دانلود کنیم

و یخچالمون پر شه و همیشه هم update باشه...



تاريخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392 | 14:31 | نویسنده : مهدیه مهدوی |



تاريخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392 | 14:13 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

این همون درختیه که پدر مارو در آورده.

همون درختی که نیوتن زیرش نشسته بود وبه راز افتادن گلابی پی برد.

مگه دستم به این درخت نرسه...



تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392 | 22:31 | نویسنده : مهدیه مهدوی |



تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392 | 15:39 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

از خودم شرم دارم

 که سیری ام را

با ترازوی کودک گرسنه ی کنار پیاده رو

 وزن میکنم....



تاريخ : سه شنبه 29 مرداد 1392 | 11:41 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

ای دل دهاتی
یه کشک شور بساز که قند شهر , دروغی بیش نیست ...


حسین پناهی



تاريخ : سه شنبه 29 مرداد 1392 | 11:39 | نویسنده : مهدیه مهدوی |


زندگی کوتاه تر از آنست که به خصومت بگذرد....

وقلب ها گرامی تر از آنند که بشکنند....

آنچه از روزگار بدست می آید باخنده نمی ماند...

وآنچه از دست برود باگریه جبران نمیشود...

فردا خورشید طلوع خواهدکرد ...

حتی اگر ما نباشیم...



تاريخ : سه شنبه 29 مرداد 1392 | 11:38 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

بابام واسه مامانم گل خریده برده بهش داده مامانم میگه گله ؟!!

بابام میگه: تا نظر کمک داور چی باشه!!

منو بابام : )))))


مامانمم برگشت گفت نظر کمک داورو نمی دونم ولی نظر کمیته انضباطی اینکه

امشب گشنه بخوابین تا دیگه منو مسخره نکنین


منو بابام :|



تاريخ : جمعه 28 تير 1392 | 18:46 | نویسنده : مهدیه مهدوی |



تاريخ : دو شنبه 24 تير 1392 | 1:59 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

بهش گفتم: چرا هر بار وایمیسی و از شوهرت کتک میخوری؟

گفت: اگر خودمو نندازم جلو، شروع می‌کنه

خودش رو می‌زنه، اونقدر می‌زنه تا داغون شه،آخه موجیه


دست خودش نیست ... !



تاريخ : شنبه 22 تير 1392 | 21:41 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

پسر:عشقم 1 عکس خوشگل از خودت واسم بفرست

 

دختر:چشم ولی تو هم محض احتیاط 1 عکس از خواهرت بهم بده عجقم

 

 

(شیطون سر پا ایستاد!! سیگارشو خاموش کرد و کف مرتبی به افتخار دخترک زد)

 

پسر بدون معطلی عکس اون یکی دوست دخترشو فرستاد

 

(بیچاره شیطون رو آورد به مصرف موادمخدر وشیشه)

 

دختر:وای مرسی عزیزم:x الان عکسمو واست ایمیل میکنم و عکس دوستشو

فرستاد

 

پسرک خوشحال وقتی ایمیلشو بازکرد عکس خواهرشو دید!!

 

(هیچی دیگه... داستان این چت باعث شد شیطون ادامه تحصیل بده! بعدازظهرا هم

چندتا

 

کلاس تقویتی گرفته!!)



تاريخ : جمعه 21 تير 1392 | 15:43 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

خداییش حرکتو داشتی؟؟!!!



تاريخ : چهار شنبه 19 تير 1392 | 22:32 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

آدمی که همش پای اینترنته ، مریضه ! مریض...

مریض هم همونطور که می دونید روزه بهش واجب نیست !!!

والسلام ... اصن نگران نباشینا



تاريخ : چهار شنبه 19 تير 1392 | 19:38 | نویسنده : مهدیه مهدوی |



تاريخ : سه شنبه 18 تير 1392 | 22:38 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﯼ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ

ﭼﻮﻥ ﺷﺒﻬﺎ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻪ

ﻫﻮﺍ ﺍﺑﺮﯼ ﺑﺎﺷﻪ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻪ

ﺑﺮﻓﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻪ

ﺑﺎﺭﻭﻧﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻪ

ﻣﻮﺩﻣﺖ ﺗﻮ ﺳﺎﯾﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻪ

ﺧﻮﺩﺕ ﺗﻮ ﺳﺎﯾﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻪ

ﻋﯿﻨﮏ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﺑﺰﻧﯽ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻪ

ﺣﺎﻻ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻗﻄﻊ ﺑﺸﻪ ،

ﺧﻮﺏ ﻃﺒﯿﻌﯿﻪ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﻫﺮ ﺳﯿﺴﺘﻤﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﻣﺸﮑﻞ ﻓﻨﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺩﯾﮕﻪ !!!

ﻧﺨﻨﺪ !!! ﺑﺨﻨﺪﯼ ﻫﻢ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻪ ...  :|



تاريخ : سه شنبه 18 تير 1392 | 22:34 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

يه آب ميوه خريدم ،روش نوشته بود 100% طبيعي !!

 

حالا تركيباتش :عصاره آناناس ،آب ،شكر، اسيد سيتريك ،پتاسيم يُديد ،

 

واناديم پنتاكسيد ،تري نيتروگليسيرين ،آمونيم دي كرومات ، فسفر هگزا اكسيد .

 

 

هيچي ديگه تا اينارو ديدم ترسيدم منفجر بشه سريع انداختمش دور :|



تاريخ : سه شنبه 18 تير 1392 | 22:30 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

ما دهه 70 و 60 ها نباید با هم بجنگیم باید یه فکری به حال این

 

هیولاهای ده 80 بکنیم

 




تاريخ : دو شنبه 17 تير 1392 | 12:53 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﻣﺪﺭﺳﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ

ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ !!

ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺪﺭﺳﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ

ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﺍﻣﺮﺗﻮﻥ ??

ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺪﺭﺳﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ

ﮔﻔﺖ : ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﯾﺪ!?

ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺪﺭﺳﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ

ﮔﻔﺖ : ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﻧﺸﯿﺪ !..

ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺪﺭﺳﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ

ﮔﻔﺖ :ﭼﯽ ??

ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺪﺭﺳﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ

ﮔﻔﺖ : ﮐﯽ!?

ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺪﺭﺳﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ

ﮔﻔﺖ : ﮐﺠﺎ!?

ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺪﺭﺳﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ

ﮐﺼﺎﻓﻂ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ.. ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﯽ ﺟﻨﺒﻪ ﺗﺮﻥ



تاريخ : سه شنبه 11 تير 1392 | 18:3 | نویسنده : مهدیه مهدوی |



تاريخ : جمعه 7 تير 1392 | 11:53 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

بابام : میخوام این ترم معدلت ۱۸ بشه !

 

من : باشه ! من این ترم معدلم ۲۰ میشه !

 

بابام : شوخی میکنی… !؟

 

من : خودت سر شوخی رو باز کردی



تاريخ : پنج شنبه 6 تير 1392 | 20:38 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

ﮐـﯽ ﮔﻔـﺘﻪ ﺩﯾـﻔﺮﺍﻧﺴـﻞ ﻭ ﺍﻧﺘـﮕﺮﺍﻝ ﻫﯿـﭻ ﺟـﺎﯼﺯﻧـﺪﮔﯽ ﺑـﻪ ﺩﺭﺩ نمی خوره ؟!


هان ؟؟؟

ﺑﻨـﺪﻩ ﺧـﻮﺩﻡ ﺑـﻪ ﺷـﺨـﺼﻪ ﺩﯾـﺮﻭﺯ ﺗﻤـﺎﻡ ﺷﯿـﺸـﻪ ﻫﺎیﺧـﻮﻧـﻤﻮﻧﻮ ،


ﺑﺎ ﺟـﺰﻭﻩ های همیـﻨﺎ ﭘـﺎﮎ ﮐـﺮﺩﻡ !!!!


بعلــههههه



تاريخ : پنج شنبه 6 تير 1392 | 20:23 | نویسنده : مهدیه مهدوی |

 

بیانیه شرکت ال جی :

 

کره رو میبرین ها ؟

 

ال جی دیگر شما را به دیدن ادامه برنامه دعوت نمیکند

 

همون پارس خزر از سرتون زیاده

 

 

 



تاريخ : پنج شنبه 6 تير 1392 | 19:34 | نویسنده : مهدیه مهدوی |



تاريخ : چهار شنبه 5 تير 1392 | 12:24 | نویسنده : مهدیه مهدوی |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد
.: Weblog Themes By VatanSkin :.